فعل و عمل،از اوست از دوست ٢

فعل و عمل،از اوست از دوست ٢

تمام خوشی ها و لذت های کسانی که به فهم رسیده اند دقیقا از آنجایی شروع می شود که می فهمند که هیچ نمی دانند . اوج و کمال فهم ،آغاز خوشبختی است . جایی که پی میبریم نه می توانیم بفهمیم و نه چیزی می دانیم . ما اصلا نمی توانیم هیچ کاری را انجام دهیم .

 

 به نام شیدا کننده آفرینش

فعل و  عمل ٢

تمام مشکلات از آنجایی شروع می شود که ما می فهمیم...فهمیدن درد بزرگیست...شاید بزرگترین درد... کودکان بازیگوش ، خفتگان شب و دیوانگان ، عجب عالم شیرینی دارند...سراسر شادی و بی خیالی...

تمام خوشی ها و لذت های کسانی که به فهم رسیده اند دقیقا از آنجایی شروع می شود که می فهمند که هیچ نمی دانند . اوج و کمال فهم ،آغاز خوشبختی است . جایی که پی میبریم نه می توانیم بفهمیم و نه چیزی می دانیم . ما اصلا نمی توانیم هیچ کاری را انجام دهیم. هیچ حرکتی .قوانین را ما نیافریده ایم. و موکلین اجرای آنها هم ما نیستیم.  قطره های باران را فرشته ها به زمین می رسانند . چه ما ابرها را با قوانین موجود بارور کرده باشیم و چه بر اثر قوانینی كه بعدا كشف ميكنيم . برای روشن کردن آتشی گرم و دلنشین راه های بسیاری وجود دارد . هم می توان با چوب این کار را کرد و هم با گاز و ... .چوب را هم می شود با علف ها و برگ های خشک مشتعل کرد و هم با نفت و یا ژل آتش زا . همه تحت قوانین موجود هستند . ما تنها برخی از این قوانین را کشف می کنیم . برای هر پدیده ای و هر انتخابی قدری هست . و این قدر قضای تو می شود اگر که آن انتخاب را برگزینی . تو محکوم به درک هدف آن انتخاب می شوی .

آتشی گرم و دلنشین !

هر حرکت و هر پديده اي ناچار از آن است که هدفی داشته باشد. حتی فرشتگان نیز هدفی دارند برای بقای خویش ، که اگر آن هدف به اتمام برسد لزوم وجود آنها نیز به اتمام می رسد و از آنجا که این عالم بیهوده نیست پس جای بیهوده هم نیست . و اینجاست که حتی فرشتگان هم از میان ما می روند ، وقتی که دلیل وجودشان  به پایان برسد . و باید بدانیم که ما نیز هدفی داریم. هر یک از ما عناصر یکتایی هستیم . نتی از این کنسرتِ ارکستر سمفونی عظیم جهانی به رهبری خدایی که موسیقی دانی بی همتاست ، خدایی که  هم نویسنده است و هم کنداکتور . او که تا کنون کنسرت های بسیاری را برگزار کرده است ...

 چه بسیار از انسان هایی که نتشان به اتمام رسیده است و اینک نشسته اند در انتظار . چه انسانهایی که نافرمانی کردند و از حرکتی که موظف بوده اند و نسبت به آن وظیفه ای که برعهده شان بوده مسئولیت داشته اند دست برداشته اند . بی مسئولیت هایی که به وظیفه ظهور هدف حضور خویش دانسته کافر شدند و باز چه بسیار انسان هایی که ساز مخالف می زنند تا به حساب خود کنسرتی که نوازندگان آن ، بی نهایت مخلوق شگفت آور است را خراب کنند. چه وسوسه هایی که نمی کنند تا دیگران نیز به آنها ملحق شوند . اما آن بندگان خدا نمی دانند که آنها هم دارند نتی از نت های خدا را می زنند !!؟؟ که تا شیطانی رانده شده نباشد حرکت من به سوی خدا ارزشی ندارد . خدا از تمام ظرفیت ها برای به ظهور رساندن حرکت عظیم و بیکران خود بهره می برد . و اینجاست که اینچنین می رسد : "مکرو و مکر ا..ّ. فا..ّ. خیر ماکرین". آیا تاریکی هم نتی از نت های حرکت خدا نیست؟ نت سکوت چطور؟

نت های خدا !

حال سوال اینجاست ، من در کجای کار قرار دارم ؟ در جایگاه کسی که می داند چه بزند و می زند و یا کسی که در پی دانستن وظیفه ی خویش است یا کسی که کارش به اتمام رسیده و یا کسی که ساز مخالف می زند ؟ مگو که آخر ، چه کسی صدای ظریف و نازک ساز مرا می شنود؟...در هر نقطه ای از جهان که باشی آنجا مرکز عالم است . تو در وسط یک حرکت جهانی هستی...  آری حرکت . تمام شنوندگان حرکت خدا ، خود ما هستیم . او این حرکت را به راه انداخته تا عاشقان با او همراه شوند و روحشان به پرواز در بیاید . تا روحشان از زلال حضور ، در نهایت ادراک سیراب شود . چه خیالی! سیراب؟ مگر روح هم سیراب می شود؟ روح محکوم به تشنه ابدی بودن است . گمان نکن که این بد است . که معنی آن اینست که تا ابد شگفتی در پیش است ، تا ابد لذت ، تا ابد شوق رسیدن .

سیرآب !

موسیقی خدا عجب که شنیدن دارد . سراسر احساس ، سراسر آرامش ، سراسر عشق . کافیست نگاهم به دست های خدا باشد آن وقت می فهمم که وظیفه ی من چیست . باید شنید و دید تا فهمید . دست های خدا کجاست؟ دست هایی که ورای تمام دست هاست . تو کدام نت را باید بنوازی؟ از کدام ساز ؟ در کدام گام زمانی؟ ...  دُ رِ می فا سُل لا سی ، دُ رِ می فا سُل لا سی...

نویسنده : ح رع !

-->

نظر خود را با ما در میان بگذارید


تصویر امنیتی
تصویر جدید

-->

اشتراک‌ گذاری

Submit to FacebookSubmit to Google PlusSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

پخش زنده